MUSIC.dohktar

سلام به وبلوگ خودتون خوش اومدید

MUSIC.dohktar

سلام به وبلوگ خودتون خوش اومدید

MUSIC.dohktar

تو ا در تمام دفاتری که دارم مینویسم
در قلبم
دفتر وجودم
هوشم
خاطراتم
این همه دفاتر دارم اما از همه دفتر وجودم را بیشتر دوست دارم
این ها همه به من ارا مش میدهد در دوری تو

آخرین مطالب

تلخ ..........

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۵۲ ب.ظ

میخوام براتون یه حقیقت خیلی غمگین بگمگریه

یه روزی دختر پسری باهم دوست بودن خجالتی

یه روز از این روزای خوب پسر به دختر زنگ میزنه میگه:

میخوام همه چیو تموم کنیم من دیگه دوست ندارم

دختر میگه:پس کی بود میگفت بی تو یه روزم زنده نمیمونم

حتما الان یکی ازمن بهتر اومده نه

پسر میگه :اره

بیا همون کافه همیشگی

که بهت دستبندی که برام خریدی و  بدم

دختر با چشای باد کرده وحشت ناک میره

بعد دختر بهش میگه:

دیگه تموم شد دیگه اره

پسر میگه:

اره اون حرف برای قدیما بود

همین لحظه دختر قرص برنج ازتو دستش درمیاره و میخوره

پسرم متعجب میشه

میگه:

من باهات شوخی کردم دیوونه

میخواستم ازت خواستگاری کنم برای همینم گفتم همچی تموم شد

همون لحظه پسر رو زانو اش میشینه و خواستگاری میکنه

وحلقه رو تو دستای سرد و بیروح  دختر میکنه

بعد دختر التماس میکنه ک زنده بمونه تا باعشقش ازدواج کنه

بعد وقتی که میرسن بیمارستان

دختر میگه:

تو باید بری دنبال یکی دیگه من دارم میمیرم

و حلقه رو از تو دستاش در میاره

همون لحظه پسر با اشکاش زمین بیمارستان رو خیس کرده بود گریه

میگه:نه عشقم اگه تو بری منم میام هیچی نمیشهگریه

و هنوز پسر تو حصرت عشقش میسوزه

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۲۳
mehrban m.n

نظرات  (۲)

:/
پاسخ:
:/
۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۳۵ علیـ ــر ضــا
چقدر تلخ پایان یک داستان بد 
پاسخ:
اره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی